سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به خدا سوگند، آن که دنیا را دوست دارد و باجز ما دوستی می کند، خدا را دوست ندارد . هرکه حقّ ما رابشناسد و ما را دوست بدارد، در حقیقت، خداوند ـ تبارک وتعالی ـ را دوست داشته است . [.امام صادق علیه السلام]
دریابار
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ام الائمه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام


ام الائمه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام


حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، دختر گرامى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و خدیجه کبرى، چهارمین دختر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است.
القاب حضرتش: زهرا، صدّیقه، طاهره، مبارکة، زکیّه، راضیه، مرضیّه، محدثَّه و بتول مىباشد.
بیشتر مورّخان شیعه و سنّى، ولادت با سعادت آن حضرت را در بیستم جمادىالثّانى سال پنجم بعثت در مکّه مکرّمه مىدانند.
برخى سال سوم و برخى سال دوم بعثت را ذکر کرده اند.
یک مورّخ و محدّث سنّى، ولادت آن بانو را در سال اوّل بعثت دانسته است.

پرورش زهرا(علیها السلام) در کنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوّت بود، خانه اى که محلّ نزول وحى و آیه هاى قرآن است. آنجا که نخستین گروه از مسلمانان به یکتایى خدا ایمان آوردند و بر ایمان خویش استوار ماندند. آن سالها در سراسر عربستان و همه جهان، این تنها خانه اى بود که چنین بانگى از آن برمىخاست: اللّه اکبر.
و زهرا تنها دختر خردسال مکّه بود که چنین جنب و جوشى را در کنار خود مىدید.
او در خانه تنها بود و دوران خردسالى را به تنهایى مىگذراند.
دو خواهرش رقیّه و کلثوم چند سال از او بزرگتر بودند.
شاید راز این تنهایى هم یکى این بوده است که باید از دوران کودکى همه توجّه وى به ریاضت هاى جسمانى و آموزشهاى روحانى معطوف گردد.

حضرت زهرا(علیها السلام) بعد از ازدواج با امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، به عنوان بانویى نمونه بر تارک قرون و اعصار درخشید. دختر پیامبر همچنان که در زندگى زناشویى نمونه بود، در اطاعت پروردگار نیز نمونه بود. هنگامى که از کارهاى خانه فراغت مىیافت به عبادت مىپرداخت، به نماز، دعا، تضرّع به درگاه خدا و دعا براى دیگران.

امام صادق(علیه السلام) از اجداد خویش از حسن بن على(علیه السلام) روایت کرده است که : مادرم شب هاى جمعه را تا بامداد در محراب عبادت مىایستاد و چون دست به دعا برمىداشت مردان و زنان باایمان را دعا مىکرد، امّا درباره خود چیزى نمىگفت. روزى بدو گفتم: مادر! چرا براى خود نیز مانند دیگران دعاى خیر نمىکنى؟ گفت: فرزندم! همسایه مقدّم است.
تسبیح هایى که به نام تسبیحات فاطمه(علیها السلام) شهرت یافته و در کتابهاى معتبر شیعه و سنّى و دیگر اسناد، روایت شده نزد همه معروف است.

فاطمه(علیها السلام) تا وقتى که رسول خدا از دنیا نرفته بود، سختى ها و تلخى ها زندگى را با دیدن سیماى تابناک پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بر خود هموار مىنمود، ملاقات پدر تمام رنجها را از خاطرش مىزدود و به او آرامش و قدرت مىبخشید، امّا مرگ پدر، مظلومیت شوهر، از دست رفتن حقّ، و بالاتر از همه دگرگونیهایى که پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ـ به فاصله اى اندک ـ در سنّت مسلمانى پدید آمد، روح و سپس جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت.
چنان که تاریخ نشان مىدهد، او پیش از مرگ پدرش بیمارى جسمى نداشته است.
داستان آنان را که به در خانه او آمدند و مىخواستند خانه را با هر کس که درون آن است آتش زنند شنیده اید.
خود این پیشامد، به تنهایى براى آزردن او بس است، چه رسد که رویدادهاى دیگر هم بدان افزوده شود.
دختر پیغمبر، نالان در بستر افتاد. زنان مهاجر و انصار نزد او گرد آمدند. آن بانوى دو جهان، خطبه اى بلیغ در جمع آن زنان بیان فرمود که با نقل بخشى کوتاه از آن، گوشه اى از دردِ دین و سوز و گداز مکتبى زهرا(علیها السلام) و شِکْوه او از مردم فرصت طلب و غاصبان ولایت را درمىیابید. از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بىدرد ندانى که چه دردى است!

"به خدا سوگند، اگر پاى در میان مىنهادند، و على را بر کارى که پیغمبر به عهده او نهاد، مىگذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست مىبُرد، و حقّ هر یک را بدو مىسپرد... شگفتا! روزگار چه بوالعجب ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکى پس از دیگرى برون مىآرد.
راستى مردان شما چرا چنین کردند؟ و چه عذرى آوردند؟ دوست نمایانى غدّار، در حقّ دوستان ستمکار و سرانجام به کیفر ستمکارى خویش گرفتار.
سر را گذاشته و به دُم چسبیدند! پى عامى رفتند و از عالم نپرسیدند! نفرین بر مردمى نادان که تبهکارند و تبهکارى خود را نیکوکارىمىپندارند!"

سر انجام دختر پیغمبر، دنیا را به دنیا طلبان گذاشت و به لقاى پروردگارش شتافت.
فاطمه را شبانه دفن کردند و على(علیه السلام) او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود، و او این گونه مظلوم و شهید از دنیا رفت.

در تاریخ شهادت آن بانوى بزرگ نیز محدّثان اقوال گوناگونى دارند که مشهورتر از همه، سیزده جمادى الاولى سال یازده هجرى و دیگرى سوم جمادى الثّانى همان سال است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد علی دریابار ( پنج شنبه 87/2/26 :: ساعت 1:44 عصر )
»» فاطمیه ( س )

فاطمة الزهرا (علیها السلام)

حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) دخت گرامى رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) است که مادرش حضرت خدیجه (علیها السلام) مىباشد . وى به ضرورت مذهب شیعه

ــــــــــــــــــــــــــــ

(1) «معجم رجال الحدیث» ، ج12 ، ص54 .
(2) «معجم رجال الحدیث» ، ج12 ، ص54 .
(3) «الارشاد» ، ص519 .
(4) «تهذیب التهذیب» ، ج7 ، ص485 .

معصومه است و اگر حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) نبود ، همتایى براى او نبود . به علّت اینکه حضرت فاطمه (علیها السلام) سرور زنان جهان است و روایات اهل سنّت و شیعه به این معنى اعتراف مىنماید(1).

شخصیت فاطمه زهرا (علیها السلام) از چند جهت مورد توجه است :

1 ـ آن حضرت دختر رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) و همسر امام على مولى الموحدین(علیه السلام) و ام الائمة المعصومین (علیه السلام) است .

2 ـ وى از راویان احادیث رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) مىباشد .

3 ـ حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) علاوه بر اینکه «مُحَدِّثه» و بیان کننده معارف الهى از طریق پدر گرامیش رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) است ، «مُحَدَّثه» نیز مىباشد . بدین معنى که ملائکه با وى حدیث مىگفتند . اسحاق بن جعفر بن محمد بن عیسى بن زید بن على گوید ، از امام صادق (علیه السلام)شنیدم که مىفرمود :

«از آن جهت حضرت فاطمه را محدَّثه نامیدند که ملائکه از آسمان فرود آمده، همانگونه که با حضرت مریم (علیها السلام) صحبت مىکردند ، با آن حضرت نیز صحبت مىنمودند و مىگفتند : اى فاطمه ! خداوند تو را برگزیده و پاک و طاهر کرده و بر دیگر زنان برگزیده جهان برترى داده است .

اى فاطمه ! در پیشگاه پروردگارت خضوع کن ، جده نما و با رکوع کنندگان رکوع بنما(2) فاطمه وى ، با آنان صحبت کرده آنان به او حدیث مىگفتند . شبى به آنها فرمود : مگر مریم دختر عمران بر دیگر زنان جهان برترى داده نشده است ؟ فرشتگان پاسخ دادند : مریم بانوى زنان جهان در عصر خود بود . ولى خداوند تو را بانوى زنان جهان ، هم در این زمان و

ـــــــــــــــــــــــــ

(1) «معجم رجال الحدیث» ، ج23 ، ص235 .
(2) اشاره به آیات 42و43 از سوره آل عمران .

هم در زمان حضرت مریم ، وبانوى زنان اوّلین وآخرین قرارداده است»(1).

حدیث گفتن ملائکه با عدّهاى از مردان و زنان در امّتهاى گذشته و در این امّت از جمله مطالب مورد اتفاق شیعه و سنّى است .

علامه امینى (رحمه الله) در کتاب ارزندهاش «الغدیر» در این باره مىگوید : امّت اسلامى همگى بر این مطلب اتفاق نظر دارند که در این امّت بسان دیگر امّتهاى گذشته مردمى بودهاند که به آنان حدیث گفته مىشده و به اصطلاح «مُحَدَّث» (به صورت صیغه اسم مفعول) بودهاند و رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز به این مطلب خبر داده است ، چنانکه از طریق عامّه و خاصّه در کتب صحاح و مجموعههاى حدیثى معتبر وارد شده است و محدَّث کسى است که بدون اینکه پیامبر باشد ، و بدون اینکه صورت ملائکه را ببیند ، ملائکه با او صحبت کردهاند . ویا اینکه در دلش چیزى مىافتد و به او الهام مىشود و به صورت کشف والهام از سوى خداوند متعال علمى به او آموخته مىشود و یا در دل او حقایقى که بر دیگران پوشیده است ، روشن مىشود و یا چیزى دیگر شبیه همین مفاهیم .

بنابر این ، وجود چنین کسانى که با این حالات بودهاند ، در بین افراد این امّت مورد قبول واتفاق همه است و فقط اختلاف در مصداق چنین افرادى است . به عقیده شیعه ، حضرت على و دیگر امامان معصوم از فرزندان آن حضرت علیهم افضل صلوات المصلین از محدثین مىباشند(2).

علاّمه مناوى در ذیل حدیثى از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) که فرموده است : «در امّتهاى پیش از شما افرادى محدَّث بودند» ، چنین مىگوید :

ــــــــــــــــــــــــــــ

(1) «بحار الانوار» ، ج43 ، ص78
(2) «الغدیر» ، ج5 ، ص42 .

قرطبى گفته است ، در متن روایت کلمه «محدَّثین» به فتح دال اسم مفعول جمع و محدَّث به معناى الهام شده ، یا کسى است که پندار و گمانش صادق و راست مىباشد و آن کسى است که در دلش به صورت الهام یا مکاشفه از عالم بالا چیزى القاء شده باشد و یا اینکه بدون تصمیم و فکر قبلى سخن راستى بر زبانش جارى شود و یا بدون اینکه به مقام نبوّت رسیده باشد ، ملائکه با او سخن گویند و یا کسى که هرگاه رأیى دهد و یا گمانى اظهار نماید ، درست از کار درآید ، گویا از عالم ملکوت به او حدیث گفته شده است و این یک نحوه کرامتى است که خداوند به هر یک از بندگانش که بخواهد ، عطا مىفرماید ، و این خود یکى از منازل بزرگ اولیاء الله است»(1).

بنابر احادیث وارده ، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) کتابى سه برابر حجم قرآن کریم داشته که به «مصحف فاطمه (علیها السلام)» معروف است(2). از اینرو باید حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) را بنیانگذار حوزههاى علمى بانوان شناخت ، چرا که مقام علمى آن حضرت به اندازهاى است که مصحف شریفش به امامان شیعه منتقل شده تا پاسخ مشکلات امت اسلامى را بر مبناى آن بیان نمایند و خود در زمان حیاتش پاسخگوى مسائل مستحدثه بود . چنانکه مىنویسند :

روزى زنى به حضور فاطمه زهرا (علیها السلام) رسید و گفت : من مادر ضعیف و ناتوانى دارم که درباره نماز خواندن خود دچار مشکلى شده ، ومرا به حضور شما فرستاده تا تکلیف او را سؤال کنم . زن سؤال خود را مطرح کرد و حضرت فاطمه(علیها السلام)در جواب آن را توضیح داد . سپس آن زن سؤال دیگرى کرد و فاطمه (علیها السلام) پاسخ داد ، سؤال سوم تار دهم تکرار شد و

ــــــــــــــــــــــــــــ

(1) «فیض القدیر» ، ج4 ، ص507 .
(2) «بصائر الدرجات» ، ص151 ـ 161 .

فاطمه (علیها السلام) با حوصله زیاد هر یک از سوالها را پاسخ داد . سؤال کننده از زیادى سؤال نمودن خجالت کشید و گفت : اى دختر رسول خدا ، تو را خسته کردم .

حضرت فاطمه (علیها السلام) فرمود : ایرادى ندارد . سؤال خود را ادامه بده و هر چه مىخواهى سؤال کن ، آیا اگر کسى بارى را به دوش بگیرد و آن را بالاى بلندى ببرد و در مقابل صد دینار اجرت بگیرد ، سنگینى احساس مىکند ؟ زن پاسخ داد : هرگز .

آنگاه حضرت فاطمه (علیها السلام) ادامه داد : من در مقابل هر مسألهاى که جواب مىدهم ، به اندازه اینکه میان زمین و عرش «مروارید» انباشته شده باشد ، پاداش دریافت مىکنم . آن وقت جادارد از این کار خسته شوم ؟

آرى از پدر بزرگوارم ، رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) شنیدم که مىفرمود : عالمان پیرو ما ، در حالى به صحراى محشر حضور مىیابند ، که به اندازه علم و دانایى و کوشش و تلاش آنان براى ارشاد بندگان خدا ، خلعتها و هدیههاى گرانقیمت پاداش داده خواهند شد . سپس از جانب پروردگار عالم ، منادى فریاد بر مىآورد : اى پناهگاههاى یتیمهاى آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم)که به هنگام جدایى و بىکسى آنان از پدرانشان که ائمه معصومین (علیهم السلام)هستند ، زیر بال آنان را گرفتهاید و به هدایت رساندهاید ، هر یک از شما به اندازه علم و خدمت خویش ، خلعتهاى بهشتى دریافت مىدارید...»(1).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد علی دریابار ( پنج شنبه 87/2/26 :: ساعت 12:45 عصر )
»» غلام ورنی

در ایام نوروز و روزهای تعطیلی سال جدید شاهد سریال و مجموعه ای بنام " اس ام اس یا پیامک از دیار باقی " بودیم .
thumb__media_8612_imagenews_861211_62_861211_l600.jpg مجموعه ای که حال و هوای طنز و کمدی داشت و در آن یک بازاری طمّاع و حریص بنام منصور سیم خواه که دست به کلاه برداری زده بود تصمیم میگیرد، برای فرار از دست طلب کاران، ضمن یک دعوای ساختگی وانمود کند مرده است . حال او که یک مرده محسوب میشود، باید به خاک سپرده شود . بنابر این تصمیم می گیرد شخص معتادی ( غلام ورنی ) را راضی نمایند تا با گرفتن مبلغی بجای او بخاک سپرده شود . اما با لو رفتن هویت معتاد ( یعنی غلام ورنی ) برای طلب کاران سیم خواه ناچار می شود خود بجای او موقت دفن شود ....
تهیه کننده این مجموعه آقای سید امیر سیّد زاده و به کارگردانی آقای سیروس مقدم که کارگردان آثاری چون پلیس جوان ، ریحانه ، نرگس ، پرواز در حباب و اغما و بازیگری آقای رضا شفیعی جم در نقش ( غلام ورنی ) می باشد . ما در اینجا به توانمندیها و نقاط ضعف و قوت این عزیزان و بزرگان نمی پردازیم و حتی این کار شاید در جای دیگری مورد نقد و بررسی قرار بگیرد که مطمئا از چشم منتقدین و صاحب نظران پنهان و پوشیده نخواهد ماند .
این حقیر بعنوان یک کرمانشاهی که در حال حاضر در خارج از استان مشغول کار و زندگی هستم از این بزرگواران و همچنین مدیریت محترم شبکه یک بعنوان یک در دل و گلایه سئوالی دارم .
که چرا ؟؟؟
که چرا بعد از مدتها که سریالها و مجموعه های مختلفی که در سطح سراسری پخش گردیده و از گویش ها و لهجه های مختلفی بجز لهجه کرمانشاهی استفاده نموده و این لهجه ها را به مردم عزیز کشور معرفی نمودید این بار، این لهجه را با یک تم کمدی و طنز و با یک کاراکتر و نقش معتاد ، تن پرور، راحت طلب و سوء استفاده گری که برای پول حاضر است دست به هر کاری حتی در قبر خوابیدن هم بزند معرفی و مطرح نمایید .
آیا آیا آیا ....
آیا چهره مردم شریف این دیار شخصیت و نماد ( غلام ورنی ) است .
آیا مردمی که هزاران شهید و جانباز و مفقودالاثر را تقدیم انقلاب کرده اند و 8 سال بدون هیچ چشم داشتی از کیان این مرز و بوم با تمام وجود به حراست پرداختند مزدشان بازی (غلام ورنی) بود .
آیا سابقه تاریخی و فرهنگی این دیار و سابقه علما و مجتهدین و رجال سیاسی و علمی این استان باید برای یک نقش (غلام ورنی) نادیده گرفته شود.
ای کاش صدا و سیما این لطف را در حق این استان نمی کرد و نام و لهجه کرمانشاهی را این چنین در کشور مطرح نمی کرد .
بنده و امثال بنده که در خارج از این استان زندگی می کنیم چوب مطلکها ومزاحها و طعنه های زیرکانه رندانی را می خوریم که همیشه حسرت صفا و صمیمیت ، مردانگی ، میهمان نوازی ، دست و دل بازی ، معرفت و بی توقع ای و تواضع این دیار را می خورند. که جدیداً به سبک (غلام ورنی) وقتی که ما را می بینند به ما می گویند : (وی وی پخشه کوره خواردمان , کره برو آناناس و....) .
بنده که حدود چهل و چند سال از عمرم میگذرد نمی دانم این سبک لهجه از کجا وارد این شهرو استان شده است . ولی با کمی تعمق می توان پی برد ( از ماست که بر ماست ) نگاهی به چند ساله گذشته اخیر صدا و سیما مرکز استان و تولید برنامه های محلی کاری بر سر این استان آوردند که این مردم لهجه خودشان را از یاد بردند . و این شد که هر تهیه کننده و هر مسئول صدا و سیمای استان به سبک و سلیقه خود گویش و لهجه این دیار را تغییر دهد .
آری ( از ماست که بر ماست ) اگر در بدو ساخت برنامه های استانی با دید منتقدانه تری برنامه ها را زیر ذره بین نقد قرار میدادیم نمی شد آنچه که نماد این استان ( غلام ورنی ) باشد .

یا علی مدد
محمدعلی دریابار



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد علی دریابار ( جمعه 87/2/13 :: ساعت 2:20 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ام الائمه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام
فاطمیه ( س )
غلام ورنی

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 3076
» درباره من

دریابار

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب